غرغرای هفته ی آخر تابستون !

*واسه منی که تو تابستون تفریحی ندارم تابستون مزخرف و خسته کنندست ... توی کل تابستون روزشماری میکردم واسه اینکه پاییز از راه برسه اما این هفته ی آخرو کرختم ... بیحوصله ام ... کلی کار عقب مونده ... درس نخونده ... فعلا که پای درسامم ... اما خب نتو دو روزه که نمیتونم ترک کنم ...

**میام نت اما کمتر ... همه رو میخونم از گوگل ریدر اما شرمنده که جز در بعضی مواقع کامنت نمیذارم ... شما ببخشید به کنکوری بودن ما ... 

موقعی که درس میخونم چهره ی دونه دونه ای که نصیحت کردن منو از جلو چشام رد میشه و این میشه یه زور :دی واسه ادامه ی درسم ...

***خیلییییییییییییی دوست داشتم این هفته ی آخر یه روز با بچه ها برم بیرون ... اما متاسفانه یکی از یکی گندتر ... از پنج شنبه ی پیش تا چهار شنبه این هفته هر روزی که گفتم یکی یه بهونه آورد ... خسته ام ...

****عکس پروفایلمو خیلی دوس دارم ... با اینکه به شدت از بچه بدم میاد ...

***** یه مزاحم دارم زنگ میزنه حرف نمیزنه ... اونم نصفه شب ... اونروز که گوشیو دادم بابا انتظار داشتم قطع کنه و حرف نزنه اما با قاطعیت وایساد و حرف نزند ... ( به قول من و من فقید ) هرررررررر

****** دعا کنید ...



emilia - i'm a big big girl in a big big world